مابانو

ساخت وبلاگ
برای شنیدن این قصه به صورت صوتی وارد شوید اون روز تولد جیمی بود و جیمی خیلی خوشحال بود. مامان و بابا برای جیمی یک هدیه هیجان انگیز گرفته بودند. جیمی با ذوق و هیجان هدیه اش رو باز کرد و با خوشحالی فریاد زد:” وااااای آخ جون! یک دوربین!!” این بخش از قصه رو […] مابانو...
ما را در سایت مابانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mahban بازدید : 20 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1402 ساعت: 13:24

برای شنیدن این قصه به صورت صوتی وارد شوید ویلی گوزن کوچکی بود که توی جنگل زندگی می کرد. یکی از صبح های زمستان که ویلی از خواب بیدار شده بود و توی جنگل مشغول گشت و گذار بود چشمش به سایه اش افتاد که روی برف ها افتاده بود.. ویلی به کله و شاخهاش […] مابانو...
ما را در سایت مابانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mahban بازدید : 21 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1402 ساعت: 13:24

برای شنیدن این قصه به صورت صوتی وارد شوید یکی بود یکی نبود. توی جنگل مورچه کوچولویی زندگی می کرد که عاشق ماجراجویی و کشف کردن چیزهای جدید بود. یک روز صبح مورچه کوچولو تصمیم گرفت تا برای ماجراجویی و گشت و گذار به اون طرف جنگل که خیلی خیلی از خونشون دور بود بره […] مابانو...
ما را در سایت مابانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mahban بازدید : 26 تاريخ : دوشنبه 18 دی 1402 ساعت: 18:40

برای شنیدن این قصه به صورت صوتی وارد شوید توی چمنزار حیوانات مختلفی کنار هم زندگی میکردند. یک روز لاکی که یک لاک پشت کوچولو بود مشغول گشت و گذار توی چمنزار بود. اون همین طور که آروم آروم راه می رفت به اطراف نگاه می کرد. لاکی با خودش فکر کرد:” همه حیوانات یک […] مابانو...
ما را در سایت مابانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mahban بازدید : 21 تاريخ : دوشنبه 18 دی 1402 ساعت: 18:40

برای شنیدن این قصه به صورت صوتی وارد شوید توی جنگل همه حیوانات منتظر اومدن زمستون و بارش برف بودند.. اما هر چقدر روزها می گذشت هیچ برفی نمی بارید.. یک روز بارونی که روباه توی جنگل قدم میزد چشمش به خرس خورد و گفت:” سلام خرسی.. اون چیه توی دستته؟” خرس گفت:” سلام روباه […] مابانو...
ما را در سایت مابانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mahban بازدید : 23 تاريخ : دوشنبه 18 دی 1402 ساعت: 18:40

برای شنیدن این قصه به صورت صوتی وارد شوید سلام بچه ها .. من یک کوالا هستم .. شما درباره کوالاها چه چیزهایی می دونید؟ من امروز می خوام از زندگی کولاها براتون تعریف کنم از وقتی که به دنیا میان تا وقتی که بزرگ و بالغ میشن .. اگر به زندگی کوالاها علاقمندید با […] مابانو...
ما را در سایت مابانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mahban بازدید : 31 تاريخ : سه شنبه 12 دی 1402 ساعت: 15:20

برای شنیدن این قصه به صورت صوتی وارد شوید روزی روزگاری دختری بود به اسم لی لی که عاشق دریا بود.. لی لی هر روز به ساحل می رفت و کنار دریا قدم میزد و دریا رو تماشا می کرد. یک روز صبح لی لی مثل همیشه به کنار دریا رفته بود و مشغول راه […] مابانو...
ما را در سایت مابانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mahban بازدید : 30 تاريخ : سه شنبه 12 دی 1402 ساعت: 15:20

برای شنیدن این قصه به صورت صوتی وارد شوید زمستان بود و همه جا از برف پوشیده شده بود. ایزی عاشق برف بازی بود. اون برف های نرم و پنبه ای رو توی دستهاش جمع می کرد و گوله برف های گرد و محکم درست می کرد و به این طرف و اون طرف پرت […] مابانو...
ما را در سایت مابانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mahban بازدید : 28 تاريخ : سه شنبه 12 دی 1402 ساعت: 15:20

برای شنیدن این قصه به صورت صوتی وارد شوید یکی بود یکی نبود. سالی بچه شیری بود که اصلا حموم رفتن رو دوست نداشت. یک روز صبح سالی زیر نور گرم خورشید دراز کشیده بود و غازهای وحشی که کنار ساحل بودند رو تماشا می کرد. اون کش و قوسی به خودش داد و در […] مابانو...
ما را در سایت مابانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mahban بازدید : 27 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1402 ساعت: 19:05

برای شنیدن این قصه به صورت صوتی وارد شوید سلام بچه ها .. من یک روباه هستم .. شما در مورد زندگی روباه ها چیزی می دونید؟ اگر دوست دارید در مورد ما روباه ها بیشتر بدونید با من همراه باشید تا کلی اطلاعات جالب بهتون بدم .. ما روباه ها جز خانواده ی سگ […] مابانو...
ما را در سایت مابانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mahban بازدید : 34 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1402 ساعت: 19:05

برای شنیدن این قصه به صورت صوتی وارد شوید خورشید غروب کرده بود و ماه کم کم از پشت دریا بالا می اومد و نور درخشانش رو روی آبها پخش می کرد. اقیانوس ساکت و آرام بود و به نظر می رسید که همه ماهی ها و حیوانات زیر آب آماده خواب شدند. این بخش […] مابانو...
ما را در سایت مابانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mahban بازدید : 32 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1402 ساعت: 19:05

برای شنیدن این قصه به صورت صوتی وارد شوید بنیامین پسر بچه ای بود که عاشق پنکیک بود و پنکیک رو از هر غذایی بیشتر دوست داشت. اون انقدر پنکیک دوست داشت که دلش نمی خواست هیچ غذای دیگه ای بخوره و دوست داشت صبح و ظهر و شب فقط و فقط پنکیک بخوره! این […] مابانو...
ما را در سایت مابانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mahban بازدید : 33 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1402 ساعت: 19:05

خبرنامه